19 رمضان ضربت خوردن حضرت امام علی مرتضی ع
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 894
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 2
:: تعداد اعضا : 24

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 10
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 90
:: بازدید ماه : 1177
:: بازدید سال : 4469
:: بازدید کلی : 104089
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 26 / 4

 و 21 رمضان شهادت آن امام همام بر شیعیان ولایت مدار تسلیت و تعزیت باد / متن ادبی ؛ ماه در خسوف غم مسجد کوفه / ... شهادت در فرهنگ امام علی (ع) باختن نیست ، بردن است . علی (ع) همان است که روزی به اعجاز دستانش ، خیبرشکن می شود و روزی به اعجاز صبر بی مانندش ، اول مظلوم عالم ! علی (ع) ، یکه تاز میدان خطابه و وعظ است ؛ سحر کلامش در جان ها نفوذ می کرد تا آنجا که در وصفش گفتند : «مادون کلام خالق و مافوق کلام بشر !»
پیام تسلیت به مناسبت فرا رسیدن 19 و 21 رمضان ، ضربت خوردن و شهادت امام علی ع
19 رمضان ضربت خوردن حضرت امام علی مرتضی ع و 21 رمضان شهادت آن امام همام بر شیعیان ولایت مدار تسلیت و تعزیت باد

پیام گرامیداشت بمناسبت لَیْلَةِ الْقَدْر ( شبهای قدر) شب رحمت و نزول قرآن کریم سال 93
زيارات مخصوصه امیر مومنان علی ع
نماز اميرالمؤمنين(ع)
فضیلت مسجد و زمین کوفه
 
اعمال مسجد كوفه
زيارت حضرت مسلم بن عقيل ره
زيارت هانى بن عُرْوة ره
 
متن ادبی ؛ ماه در خسوف غم مسجد کوفه
آن شب ، ماه در خسوف غم فرو رفته بود و اشکِ دیده ستارگان ، در آستانه فرو چکیدن بود . مسجد کوفه سه شب بود که انتظار زاهد هر شبه اش را می کشید ؛ گویا گرمی خونی که به صورت محراب شتَک زده بود، در باورش نمی گنجید.
این روزها ، یتیم بچگان کوفه می دانستند نباید سراغ پدر را از مادرانشان بگیرند ؛ حالا معمای آن مرد ناشناس با کوله نان و خرمایش ، برای آنها هم فاش شده بود، اما هنوز روزنه امیدی در دل های کوچکشان سوسو می زد ، مثل کوچه های تاریک و محزون کوفه که هنوز منتظر رد پای آرام و پرصلابت مولا بر شانه های خود بودند.
کودکی به اصرار ، کاسه شیری از مادرش گرفت و به امید شفای پدر ، سایه های تاریک شب را پشت سر گذاشت. با خود می گفت : امشب به عیادت پدرم می روم و به او خواهم گفت هر شب برای شفایش دعا کرده ام ... ، اما پشت در خانه علی (ع) که رسید ... .
چگونه باور کند این پیکر پاک عدالت است که بر دوش حسن و حسین حمل می شود ! این همان علی (ع) ، یکه تاز میدان نبرد و پدر مهربا ن یتیمان کوفه است ! آیا این علی (ع) است که می رود ! مگر شانه هایش از ردّ انبان نان و خرما خسته اند یا مگر الفت یتیمان و بیچارگان را با نگاه مهربان و لبخند پرمهرش از یاد برده است !
نمی دانم کوفه پس از آن شب چگونه تاب ماندن داشت ! نمی دانم مردمانش چگونه نفس کشیدند و سیاهی این عزا و ماتم بزرگ را به سپیدی صبح آمیختند ! آیا زمین تاب آن داشت که با مناجات های پرسوز علی (ع) وداع کند ! آیا آزادگان عالم توانستند تجسم عدالت محض را در زیر خاک کنند ! عرشیان حق دارند این شب غریب را به دیده حیرت بنگرند ؛ چگونه اهل زمین گوهر نایاب نسل آدم را در خاک غفلت و جهل خویش مدفون می سازند!
نمی دانم با علی (ع) چه کردند که می گفت : «خدایا ! مرا از آنها بگیر و حاکم بدی را به جای من بر آنها بگمار !» این روزهای آخر ، لحظه شماری مولا برای رفتن، فرزندانش را بی تاب می کرد. حساب هر شب ماه رمضان را داشت و می فرمود نزدیک است که این محاسن سپید ، به خون سرم رنگین شوند.
گویا از راه و رسم مردم زمانه اش به تنگ آمده بود ؛ اینکه بر منبر برود ، خطبه بخواند و مردمان را به جنگ با دشمنان خدا دعوت کند و آنها به بهانه زمستان و تابستان، دور و برش را خالی کنند.
25 سال سکوت ، حادثه بزرگی است، اما غریبانه تر آن است که دوران کوتاه مدت حکومتش ، مدام به جنگ و درگیری گذشت . انگار به قدری دیر گرد علی (ع) جمع شدند که معنای اسلام حقیقی از ذهن ها رخت بربست. عدالت چیز عجیبی شده بود !
اینک ، اخلاص و برای خدا کارکردن، مفهوم گنگی دارد . حالا ، وقتی علی (ع) دم از عدالت می زند ، بساط جنگ جمل برپا می شود و نارضایتی از تقسیم بیت المال ، ورد زبان ها می گردد . وقتی دم از صلاحیت حاکمان می زند ، فتنه قاسطین علم می شود و قرآن های سرنیزه ! وقتی روشنایی اندیشه و دوری از جمود و خشک مغزی را گوشزد می کند ، سپاه نهروان در مقابلش صف می کشد.
آن روز برای بیعت با علی (ع) ، جامه می دریدند و یکدیگر را زیر دست و پا له می کردند ، روزی بود و امروز که به هر بهانه ، راه خود را از علی (ع) جدا می کنند ، روز دیگری است !
گرچه حکومت عادلانه امیر مؤمنان (ع) حلاوت روزهای حضور پیامبر را زنده می کرد ، ولی چه بسیار کینه ها و عقده های قدیمی با اسلام و پیامبر که اینک به بهانه علی (ع) ، مجال سر برآوردن یافته اند !
باید پرسید علی کیست ؟ علی معیار حق و باطل است . آن قدر عیارش بالاست که زبان دوست و دشمن ، از ثنا و ستایش او لبریز شده است.
زهد با علی (ع) معنا می شود ، وقتی در سفره هر روزش ، جز نان جو و نمک نمی یابی !
معیار عدالت ، علی (ع) است ، وقتی دانشمند مسیحی می گوید : «علی (ع) به سبب شدت عدالتش به شهادت رسید» . علی (ع) جمع اضداد است.
علی (ع) همان است که روزی به اعجاز دستانش ، خیبرشکن می شود و روزی به اعجاز صبر بی مانندش ، اول مظلوم عالم !
علی (ع) ، یکه تاز میدان خطابه و وعظ است ؛ سحر کلامش در جان ها نفوذ می کرد تا آنجا که در وصفش گفتند : «مادون کلام خالق و مافوق کلام بشر !»
کسی است که پیامبر ، او و پیروانش را به زیور کلام خویش آراست : «قسم به آنکه جانم در دست اوست ، علی و شیعیان او ، رستگاران روز قیامتند ».
علی (ع) دریایی است که تنها به اندازه معرفتت از آن بر می گیری ! علی ساقی است ؛ پیمانه ات را بزرگ تر کن تا از شراب صافی عشق او ، خوب سیراب شوی !
زبان علم و خرد الکن از فضائل اوست ... که کس علی نشناسد به غیر پیغمبر
 

نگاره‌ای از صحنه‌ ای از غدیر خم 
 منسوب به کتاب الآثار الباقیة عن القرون الخالیة متعلق به بیرونی ، در کتابخانه دانشگاه ادینبورگ انگلستان

 
شهادت امام علی (ع)
به یاری خداوند طی سالیان اخیر بر سر سفره زندگی سراسر افتخار مولی علی (ع) نشستیم و گلگشتی در آن زندگی پربار داشتیم.
اینک قسمت پایانی این زندگی سعادتمندانه یعنی شهادت مولی علی (ع) را به نگاه می نشینیم.
شهادت در فرهنگ امام علی (ع) باختن نیست، بردن است.
شهادت در فرهنگ امام علی (ع) به آب رسیدن لب تشنه است.
شهادت در فرهنگ امام علی (ع) یافتن گمگشته است.
شهادت در فرهنگ امام علی (ع) امید زندگی است; آرزو است!
و بالاخره شهادت در فرهنگ مولی همان است که قرآن فرمود : «فوز عظیم » برندگی بزرگ.
پیشگویی پیامبر از شهادت امام علی (ع)
شهادت مولی علی (ع) را پیامبر اکرم (ص) به هنگام نزول آیه 1 و 2 سوره عنکبوت پیشگویی کرده بود، که سخن از امتحان است.
مولی علی (ع) با یادآوری خاطره ای از پیامبر، مسئله شهادت خود را پرسید.
فرمود آیا پس از اتمام «جنگ احد» که من سعادت شهادت را نداشتم، و بر من گران آمد، شما نفرمودید بشارت باد بر تو که شهادت در انتظارت نشسته است؟ !
پیامبر (ص) فرمود: همینطور است! حال بگو «فکیف صبرک اذن » در آن هنگام صبرت چگونه است؟
مولی (ع) گفت: شهادت جای شکیبایی و صبر ندارد، بلکه جای شکر و سپاس دارد. (1)
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند ... واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی ... آن شب قدر که این تازه براتم دادند
در روایتی جابر بن عبدالله انصاری آورده است که پیامبر (ص) به امام علی (ع) فرمود: تو جانشین منی و تو را خواهند کشت و سرانجام این محاسنت به خون سرت خضاب خواهد شد. (2)
در روایتی آمده است عائشه گوید: «رایت النبی التزم علیا و قبله » پیامبر را دیدم، علی (ع) را در آغوش گرفته، او را می بوسد و می فرماید: «بابی الوحید الشهید» پدرم فدای شهید تنها! (3)
در روایاتی پیامبر (ص) قاتل امیرمؤمنان علی (ع) را شقی ترین مردم و یا شقی ترین این امت نامیده است. (4)

 
آگاهی امام علی (ع) از شهادت خود
و شخص امیرمؤمنان علی (ع) نیز بارها شهادت خود را پیشگویی کرده بود و فرموده بود که محاسنم به خون سرم خضاب خواهد شد و کاملا قاتل خویش را می شناخت!
در آخرین ماه رمضان عمر مبارکش، که در شب بیست و یکم آن به شهادت رسید فرمود:
«اتاکم شهر رمضان و هو سید الشهور و اول السنة » ماه رمضان فرا رسید که بهترین ماهها است و اول سال «سالکان الی الله » است «و فیه تدور رمی السلطان » آسیاب ذات مقدس ربوبی در آن می چرخد، کنایه از آنکه خداوند احسانش را بین بندگان خود به گردش درآورده است. «الا و انکم حاجوا العام صفا واحدا و آیة ذلک انی لست فیکم » امسال حج انجام می دهید به آن نشانه که دیگر علی را در جمع خود نمی بینید. (5)
امام علی (ع) یک عمر بی صبرانه در انتظار شهادت بود و در آخرین رمضان حال و هوای دیگری داشت، هر روزی که از ماه رمضان می گذشت، زمان وصل حضرت نزدیک می شد، او حال ویژه ای می یافت.
وعده وصل چون شود نزدیک ... آتش عشق بیشتر گردد
 
شب نوزدهم میهمان دخترش «ام کلثوم » بود و با ساده ترین افطار، روزه اش را به اتمام رساند و تا صبح بیدار بود.
دخترش به بابا عرض کرد: «ما هذا الذی قد اسهرک؟» چرا امشب بیداری؟ چه حادثه ای بیدارت نگاه داشته است؟
حضرت فرمود: «انی مقتول لو قد اصبحت » به هنگام صبح بر من ضربت خواهند زد، ضربتی که به شهادت ختم می گردد. (6)
آن شب جهان هستی نگران علی (ع) بود! مرغابیها به هنگام خروج مولی از خانه ناله زدند، گوئیا به آنان الهام شده بود که مولی را از دست می دهند.
مولی به نماز صبح ایستاد، سوره حمد را خواند، سپس سوره انبیاء را آغاز کرد و یازده آیه خوانده بود که ناگاه اشقی الاولین والآخرین، ضربت بر فرق نازنینش فرود آورد. (7)
به نماز بست قامت که نهد به عرش پا را ... به خدا علی نبیند به نماز جز خدا را
به نماز آخرینش چه گذشت من ندانم ... که ندای دعوت آمد شه ملک لافتی را
همه اهل بیت عصمت زسرا برون دویدند ... ابتا و واعلیا بنمود پر فضا را

 
تنها جمله ای که به هنگام فرود آمدن ضربت بر فرق نازنین علی (ع) از حضرت شنیده شد، این بود که «فزت و رب الکعبة » به خدای کعبه رستگار شدم! (8)
«فائز» برنده مرحله پایانی مسابقه است و فرق آن با «فلاح » این است که فلاح از بند رستن است. چه بسا کسانی که در مراحلی از یک مسابقه برنده باشند، اما سرانجام در مرحله پایانی ببازند، برنده واقعی آن است که در مرحله پایانی و به اصطلاح «فینال مسابقات » مدال پیروزی را نصیب خود سازد، و امام علی (ع) خود را برنده این مرحله می داند.

 
 کتاب ارزشمند و گرانسنگ الغدیر ؛ علامه امینی
 
 مقدمات و آشنایی با الغدیر  الغدیر ج 1
 
 الغدیر ج 2
 
 الغدیر ج 3 الغدیر ج 4
 
 الغدیر ج 5
 الغدیر ج 6  الغدیر ج 7  الغدیر ج 8
 الغدیر ج 9  الغدیر ج 10  الغدیر ج 11
رفتار مولی در فاصله ضربت تا شهادت
 
و اینک فهرستی از رفتار مولی (ع) از زمان ضربت تا شهادت:
1- گفتن جمله «فزت و رب الکعبة » به هنگام فرود آمدن ضربت.
2- فرمود: «لایفوتنکم الرجل » ابن ملجم را دستگیر کنید. (9)
این بزرگترین توطئه گر و شقی ترین که انسانیت را به ماتم نشاند، نباید از معرکه بگریزد، باید دستگیر گشته به سزای جنایت ننگین خود برسد.
3- سفارش به برخورد انسانی با قاتل «اطیبوا طعامه و الینوا فراشه » (10) غذاهای خوب و بستر نرم به او دهید.
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من ... چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا
و در روایتی هست فرمود: «اطعموه من طعامی و اسقوه من شرابی » (11) از همان غذایی که به من می دهید و با همان نوشیدنی که از من پذیرایی می کنید، از قاتلم پذیرایی کنید.
4- سفارش فرمود: «ایاکم و المثله...» او را شکنجه نکنید، اعضایش را نبرید، نگوئید چون علی را کشته باید او را تکه تکه کنیم که پیامبر (ص) فرمود: سگ هار را هم مثله نکنید. (12)
5- فرمود ابن ملجم را نزدم بیاورید، او را نزد مولی آوردند.
حضرت به او فرمود: «ای عدوالله لم احسن الیک » هان دشمن خدا آیا به تو احسان نکردم؟
گفت: بله.
سپس فرمود: «فما حملک علی هذا؟» چه چیزی تو را به این جنایت واداشت؟
این شقی پست پاسخ داد که شمشیرم را چهل روز تیز کردم و از خدا خواستم که بدترین خلق خدا را با آن بکشم!
مولی علی (ع) فرمود: تو خود بدترین خلق خدایی و با همین شمشیر کشته خواهی شد. (13)
6- برای مولی طبیب آوردند، طبیب تا زخم مولی را دید گفت: «وصیتی دارید بفرمائید» که دیگر کار تمام است و زخم به مغز رسیده است. (14)
طبیبا وامکن زخم سرم را ... مسوزان قلب زینب دخترم را
ببند آنگونه زخمم را که در قبر ... نبیند فاطمه زخم سرم را
در و دیوار مسجد هست شاهد ... که من گفتم اذان آخرم را
وداع زندگی را گفتم آنروز ... که زد در کوچه قنفذ همسرم را
- See more at: http://www.lailatolgadr.ir/?MID=21&Type=News&TypeID=37&id=28723#sthash.WszJoaPX.dpuf




:: بازدید از این مطلب : 521
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
این وبلاگ برای معرفی طایفه سادات صحیح النسب میرسالاری طراحی گردید .در این وبلاگ اداب ورسوم ،مطالب تاریخی،معرفی شخصیت هاو...........می پردازیم
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

نظر شمادرباره هیئت امنای امامزاده میرسالار(ع)

پیوندهای روزانه